بسم الله....
با ذوق عکس خواننده مورد علاقشو تو گوشیش نشون هممون میداد
مدام میگفت قربونش بشم دورش بگردم...
دیگه دل از دستم رفت گوشی رو از دستش قاپیدم و به عکس خیره شدم ...
عکس از استوری اینستاگرام خواننده مورد نظر بود ..
سگ کوچولویی روی یک میز بود و روی صفحه نوشته شده بود:بابایی دلم برات تنگ شده....
بلند بلند اینو براشون خوندم اما دیدم اونا مثل من تعجب نکردم..
پایین عکس هم نوشته بود: بیشتر کارهامو باهم ساختیم ...
بازهم تعجبی نکردن..
ولی من خیلی تعجب کردم وقتی چندلحظه پیش بحث بارداری بود و هر سه تاشون به حالت تهوع ازش حرف میزدند که چقدر بده یه موجود تو ادم وول بخوره...!!!
اما من گفتم:خیلی خوبه عزیززززم.....
احتمالا اوناهمون حسی رو بمن داشتن که من نسبت به دیدن اقای خواننده و بچش ببخشید سگش داشتم....
:/
سوار تاکسی شدیم داریم به کجا هااا که نمیریم...
- ۲ نظر
- ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۵