4ماهگی
(بسم رب النور)
امروز هم تولدم بود و هم چهارمین ماهگرد عقدمون ....
4 ماه میگذره و من تازه فهمیدم اتفاقات جدید توی زندگی چقدر آدم گیج و سردرگم میکند..البته که شاید این از من باشه و بقیه آدم ها بتونن تو این شرایط بهتر عمل کنن....
4 ماهی که گذشت و
من دختره لوسه به قول گفتنی لای پر قو بزرگ شده ی مامان بابام فهمیدم
که زندگی چه سختیای که نداره..
آدم های خوب دنیا تا چه حد میتونن بد بشن و تورو زیر پا بزارن ...
فهمیدم که واقعا قتی آدم تنهاو مجرده اصلا زندگی نمیکنه وجود یه نفر دیگه تازه به آدم میفهمونه زندگی یعنی چی...
فهمیدم گاهی وقت ها جیب ادم خالی میشه بی پول میشه باید قرض کنه ...
فهمیدم که باید خیلی وقت ها یعنی بیشتر وقت ها سکوت کنی گاهی ثبات یک زندگی به چهار کلمه حرف تو بنده باید هیچی نگی تا همه چیز خوب باشه....
خلاصه که
4 ماه خوبی بود خداروشکر میکنم ...
تولدت مبارک خودم جان:)
- ۹۶/۱۰/۰۲