پدرمان را می خواهیم!!
سه شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۰ ب.ظ
بسم الله....
میگفت 6تا فرزند بودیم و مادرم 24ساله بود که پدر امدادگر جنگ زده ها در جریان مددرسانی هایش شهید شد...
میگفت مادرم با سن کم خیلی سختی کشیده بود ..ازدواج که کردند خانه نداشتند پدرم صبح تا شب درمعدن کار میکرد و مادر هم ماست درست میکرد و میفروخت و شب باهم کم کم خانه شان را می ساختند...
میگفت:پدرم که شهید شد مادرم ماند و ما بچه های کوچکش که به چنگ دندان گرفتمان و هم مارا بزرگ کرد ....هم نان خانه دراورد....
بعد از چندین سال میگفت:اوضاع الان کشور را که میبینم میگویم برای چی پدر ما رفت برای چی جانش را فدا کرد
میگفت راستیاتش من پدرم را می خواهم
مگر ما چه چیزمان کمتراز اقازاده هاست
به عقب برگردیم نمی گذاریم پدرمان برود
ما پدرمان را میخواهیم.......
- ۹۷/۰۴/۰۵