منزل لیلی

عدس پلوشو بدم قرمه سبزیشو بدم،!!!!

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

قضیه دقیقا از آنجایی شروع شد که دم اذون مغرب دختره دایی بزرگه زنگ زد و گفت: عارفههههه شب خونه اییییید ...با لحن کشداری گفت که منم در جوابش با همون غلظت کشش گفتم: آره چطططططططورررررر.....

_;ما میخوایم بیایم کوله پشتی اقا امین رو ببریم.  (،جهت سفر اربعین )...

از اونجا که ماخیلی زحمت به دایی بزرگه دادیم هر هفته مزاحم خودشو باغش شدیم زد به سرم که بزار یه تعارف کنم ..

_: شام تشریف بیارید دوره هم باشیم ..

باور نمیکردم انقدر سریع قبول کنه...

_:باااااشهههه میایم پس میبینمت ....

مثل تیر از جا پریدم و گفتم؛ امین بدو که مهمون داریم شامم میان ...

همسر هم باهیجان گفت؛ خب بدو قرمه سبزی رو بزار سر اجاق....

یه کم با تعجب نگاهش کردم و گفتم: عزیز قرمه سبزی کلی دنگ و فنگ داره لوبیاشو باید بخیسونم سبزی و گوشتش وابره...

_: طوری نیست بپز زود ....

حق به جانب گفتم: ای بابا کلی کار داره ..فک کردی ظهر اماده اس میای میخوری سه سوته درست شده!!! من عدس پلو میپزم...

_:اخه عدس پلو شد غذا!!!!!

_: اره دیگه خوشمزه میپزم  هاااا ..برو فقط میوه بگیر..

با سماجت گفت،:، نه قرمه سبزییی. عدس پلو خیلی زشته سبکه...

منم درحالی که برنج پیمونه میکردم گفتم: عدس پلو ولا غیر....

همسر جان دستشو گذاشت رو اپن و گفت: اصلا ولش کن نه قرمه سبزی نه عدس پلو میرم جوجه میگیرم توهم برنجشو بپز...

منم که خب خداخواسته ،:باشه عالیه پس دم راهت بادمجون و کدو بخر

 

  • ۹۸/۰۷/۰۱
  • عارفه بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">