منزل لیلی

حسی که ای کاش نبود....

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ب.ظ

به نام خدا

 

 

دیگر عادت کرده ام به این دلی که هنوز می سوزد

زن بلاگر از خودش ونوزاد درون آغوشش استوری گذاشته اهنگ متن عمدا از تو میپرسم کجا را موسیقی متن کرده و لبخند می زند..

چیزی درون دلم می افتد می ریزد می سوزد ...

 

هیچ کس شاید نفهمد فقدان مادر نشدن با پرسیدن دیگران و جستجوهایشان شدیدتر و شدیدتر می شود ..

و از یک زن آدمی افسرده می سازد که هیچ کس دلش نمی خواهد اورا درک کند ...

 

دست من بود شاید هزار صفحه از احساس سردرگم هرروزم می نوشتم 

 از اینکه حتی خودم هم گاهی خودم را نمی فهمم 

از این که ساده تر بگویم نمی دانم چه مرگم شده ..

کاش زبان همه  ی آدم ها بسته می شد 

کاش اصلا کسی سراغ نمی گرفت کاش توی ذهنم نبود 

کاش این حس را نداشتم 

این حس  و تمایل به فرزند داشتن از کی و از چه زمانی درون وجودم آمد نمی دانم فقط می دانم دمار از روزگارم دراورده ..

 

خدایا ..

خدایا

خدایا ..

 

..

  • ۹۹/۱۰/۲۸
  • عارفه بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">